رفتن به بالا
  • شنبه - ۲ دی ۱۳۹۶ - ۲۰:۳۲
  • کد خبر : ۴۲۳۴۴
  • چاپ خبر : ناشناختگی آیین های ارزشمند ما

ناشناختگی آیین های ارزشمند ما

به قلم: عالیه نقیب الذاکرین (مهرگان) آفتاب بافق،شب چله با همه زیبائی ها و یادبودهایش گذشت . آنچه در یاد می ماند، دورهمی ها و با هم بودن هایی است که سالها آن را نگه داشته ایم  و هر سال در پربارتر کردن آن می کوشیم . امسال دیدیم که انجمن ها و ارگان های […]

به قلم: عالیه نقیب الذاکرین (مهرگان)

آفتاب بافق،شب چله با همه زیبائی ها و یادبودهایش گذشت . آنچه در یاد می ماند، دورهمی ها و با هم بودن هایی است که سالها آن را نگه داشته ایم  و هر سال در پربارتر کردن آن می کوشیم . امسال دیدیم که انجمن ها و ارگان های دولتی و مردمی، تلاش هایی نمودند و پیام هایی فرستادند برای برپایی آیین های شب چله، شادمان شدیم از اینکه مردم ما برای نگه داشت فرهنگ زیبای با هم بودن در تکاپو هستند . امید داشتیم این در کنار هم بودن ها ، تنها برای زنده نگه داشتن ارزش ها باشد نه برای چیزهای دیگر،آیا دوستانی که گوینده و مجری برنامه های یلدا بودند،  فلسفه زنده نگه داشتن این شب را می دانستند و آن را برای مردم بازگو کردند؟

« در فرهنگ ایرانی تاریکی نماینده اهریمن است و چون در طولانی ترین شب سال، تاریکی اهریمنی بیشتر می پاید، این شب برای ایرانیان نحس بود و چون فرا می رسید، آتش می افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شده و بگریزند، مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو به سر می آوردند و خوانی ویژه می گستردند، هرآنچه میوه تازه فصل که نگاهداری شده بود و میوه های خشک در سفره می نهادند. سفره شب یلدا، «میَزد» نام داشت و شامل میوه های تر و خشک و آجیل بود که به افتخار «مهر» یا خورشید و روشنایی همراه با جشن برگزار می شد. »

مردم در خانه بزرگترها گرد هم می آمدند ، با هم می خوردند می خواندند و می خندیدند . سفره شان ساده بود نه از ژله های لرزان خبری بود نه از کیک هایی با طعم های گوناگون، نه بریز و بپاشی بود نه اسم و رسم به هم زدن، امروزه جشن شب چله و یلدا باید برای نگهداشت ارزش ها باشد . برای نگهداشت حرمت بزرگترها،برای دیدار با پدران و مادران ، پدربزرگ ها و مادربزرگ ها و برای شنیدن قصه های زیبای شب چله، فرهنگ پربار نیاکان ما ، در جشن هایش هم آموزش را از یاد نمی برد . چه زیباست در مراسم های شب یلدا کرسی را فراموش نکنیم . همان کرسی هایی که یادآور قصه های زیبای مادر بزرگ و حافظ خوانی پدر بزرگ است . نباید فراموش کنیم که حافظ خوانی و شاهنامه خوانی روشی دارد که برای آموختن آن باید آموزش دید تا استاد شد . یکی از رسم های شب چله بیدار ماندن تا پگاه بود . نیاکان ما پس از دور هم نشستن و خوردن و قصه گفتن، تا بامداد به نیایش پروردگار می پرداختند . روز پس از شب یلدا در ایران زمین دِیگان خوانده می شد . مردم این روز را تعطیل می کردند و به استراحت می پرداختند . این روز ،روز برابری انسان ها بود همه حتی بزرگان ایران لباس ساده می پوشیدند تا یکسان باشند . هیچ کس به دیگری دستور نمی داد و کارها به دلخواه افراد انجام می گرفت . در این روز جنگ و حتی کشتن گوسفند و مرغ شایسته نبود.  ایرانیان روز پس از یلدا هر کدام سروی  می کاشتند و پیمان می بستند تا سال دیگر نیز سرو بکارند. درخت سرو در فرهنگ ایرانیان، نشان قدرت در برابر تاریکی و سرما است . چه خوب است پیش از برپایی هر جشنی ، فلسفه آن را بدانیم و به درستی آن را اجرا نمائیم. با سپاس از همه کسانی که تلاش کردند تا امسال مردم ما یلدایی زیباتر و بهتر از گذشته داشته باشند .

عالیه نقیب الذاکرین بافقی(مهرگان)

ارسال دیدگاه


error: متن حفاظت شده