رفتن به بالا
  • یکشنبه - ۱۲ فروردین ۱۳۹۷ - ۲۱:۳۲
  • کد خبر : ۵۰۷۳۴
  • چاپ خبر : قلب زینب صبور و روز سیزده بدر

قلب زینب صبور و روز سیزده بدر

  ما در این روز – سیزده به‌ در را می‌گویم- چه خواهیم کرد؟ فارغ از ریشه تاریخی این روز، به سیره محبین و عُشاق رفتار کنیم؟ یا به سیره بنی امیه؟! به گزارش آفتاب بافق،زندگی مملو از خوشی‌ها و سختی‌هاست. لیکن  به راستی که در تاریخ حیات بشری، هیچ کس به اندازه انبیاء و اوصیاء […]

 

ما در این روز – سیزده به‌ در را می‌گویم- چه خواهیم کرد؟ فارغ از ریشه تاریخی این روز، به سیره محبین و عُشاق رفتار کنیم؟ یا به سیره بنی امیه؟!

به گزارش آفتاب بافق،زندگی مملو از خوشی‌ها و سختی‌هاست. لیکن  به راستی که در تاریخ حیات بشری، هیچ کس به اندازه انبیاء و اوصیاء رنج و مشقت نکشیدند. گویا این قاعده‌‌ای جاری در هستیِ جهان است که حقیقتاٌ «هر که در این بزم مقرب‌تر است؛ جام بلا بیشترش می‌دهند»!

این را در تاریخ می‌بینیم و می‌خوانیم و حیران می‌مانیم که «برخی» عجب صبری دارند. برخی…! زینب را می‌گویم. دختر علی و فاطمه… خواهر حسن و حسین… در میان رنج‌های بشری، رنج زینب را ببینیم. حیرت آور است. شگفتا از این صبر… شگفتا از این دریا که وصل به اقیانوس بی‌کرانه‌ی عشق و معرفت شده است!

این خاندان عجیبند. قلب‌های آنان جایگاه نزول قرآن است. ولی مگر خداوند نفرمود که اگر این قرآن را بر کوه نازل می‌کردیم هر آینه از هم شکافته و متلاشی می‌شد؟! اما بر قلب این خاندان نازل شد. قلب‌هایی استوارتر و سربلندتر از هر کوه! این قلب همان قلبی است که خداوند، بشارت اجر عظیم به آن داده است.اجر صبر و تسلیم و توکل!

زینبی که رحلت پیغمبر دید. زینبی که داغ از دست دادن مادر دید… پنج ساله بود که مادر را از دست داد… درد بی‌مادری، درد تنهایی علی… درد غربت برادر… سخت‌تر از همه این‌ها کربلا… سر بریده‌ی پسرانش… جسم ارباً اربای علی اکبر… گلوی پاره پاره‌ی علی اصغر… همه را دید. دم برنیاورد… سر برادر را بر نیزه دید. باز هم صبوری کرد! یک آسمان کبوتر بی‌سر دید… یک صحرا پر از شقایق پرپر دید. یک گلزار پر از گل دید که آتش به آن افتاده… عرش خدا را دید که در خون غوطه می‌خورد. آیات خدا را دید که بر زمین افتاده اند.

ذبح عظیم را دید که به قربانگاه می‌برند… حـسین را دید… برادر را… و به راستی که صبر معنی خود را از دست داد و «زینب» معنی صبر شد. این زینب همان کسی است که از آسمان به زمین آمد تا دختران حوا را سربلند کند و چه خوب هم چنین کرد. این زینب چه کرد که فاطمه جگرگوشه‌های خود را به او سپرد؟!

شام غریبانِ صحرای کربلا بود. صدای مناجات زینب بود. رنگ و بویی آشنا… طنین آیات خدا… چه می‌دانم؟ شاید مانند مادرش زهرا برای دشمنانی که زخم زبانش می‌زدند دعای خیر می‌کرد. شاید برای «ما» دعا می‌کرد. چه می‌دانم!

شاید سخن اهل تناسخ راست باشد! گویا جان همه پیغمبران در کالبد زینب است. گویا روح علی و فاطمه در جسم زینب آرمیده! فکرم به جایی نمی‌رسد. شاید روح القُدس در وجود زینب حلول کرده… می‌ترسم کفر بگویم. نمی‌فهمم پس همان بهتر که دهانم را ببندم! ولی می‌دانم… این را می‌دانم که این زینب به مادرش رفته… برای ما دعا می‌کند.

روز سیزده بدر نزدیک است!

13 فروردین امسال مصادف با 15 رجب روز وفات همین زینب است. زینبی که نه فقط پرستار اسیران دشت کربلا، بلکه پرستار دین خدا بود. پیام‌ آور و سفیر مکتب کربلا… فدای قلب زینب صبور… زینبی که بر آفتاب رویش سنگ خورد… باز هم برای «ما» دعا کرد.

 ما در آن روز – سیزده به‌در را می‌گویم- چه خواهیم کرد؟ فارغ از ریشه تاریخی این روز، به سیره محبین و عُشاق رفتار کنیم؟ یا به سیره بنی امیه؟! صادق آل محمد(ع) فرمودند: «شیعیان ما در شادی ما شاد و در اندوه ما غمگین اند». در نقطه مقابل، بنی امیه در غم اهل بیت، شادی می‌کردند. آنچنانکه روز عاشورا و ایام محرم را مبارک دانسته؛ عید گرفتند و به جشن و پایکوبی می‌پرداختند.چه کنیم؟ به سیره آنان رفتار کنیم؟! حیف است که شیعه راه بنی امیه را برود. حرمت نگه داریم. نه اینکه در خانه بمانیم.

فارغ از خرافی بودن یا نبودن آن، نَفسِ حضور در طبیعت و به یاد آوردن نعمت‌های خدا و شکرگزاری موجب برکت در جان و مال و حیات مادی و معنوی انسان است. قرآن امر به اندیشه در جهان هستی می‌کند و از سویی دیگر شکر نعمت را از بندگان مطالبه می‌کند. اسلام با شادی و خوشی خانواده‌ها مخالف نیست. هرگز… لیکن حرمت اهل بیت(ع) را حفظ کنیم. در جمع اقوام و دوستان در این روز یادی هم از حضرت زینب (س) داشته باشیم  و کاری نکنیم که در روز قیامت ما را از صف محبین اهل بیت جدا و در صف دشمنان ایشان قرار دهند!

 

ارسال دیدگاه


error: متن حفاظت شده