رفتن به بالا
  • سه شنبه - ۱۲ تیر ۱۳۹۷ - ۰۹:۱۰
  • کد خبر : ۵۷۳۶۲
  • چاپ خبر : نوشتن برای شهدا یکی از دلپذیرترین و زیباترین آثار یک نویسنده است
نویسنده کتاب شهید محمد علی لردی:

نوشتن برای شهدا یکی از دلپذیرترین و زیباترین آثار یک نویسنده است

روایت سیروصال زندگی مردانی که هر آنچه را که داشتند در کفه اخلاص گذاشتند و برای دفاع از ارزش های انقلاب از آن گذشتند، سعادتی است که امروز عده ای برای استمرار حرکت شهدا پیش گرفته اند. به گزارش آفتاب بافق، قلم زدن و نوشتن برای کسی که شهدا و جبهه را ندیده و یا […]

روایت سیروصال زندگی مردانی که هر آنچه را که داشتند در کفه اخلاص گذاشتند و برای دفاع از ارزش های انقلاب از آن گذشتند، سعادتی است که امروز عده ای برای استمرار حرکت شهدا پیش گرفته اند.

به گزارش آفتاب بافق، قلم زدن و نوشتن برای کسی که شهدا و جبهه را ندیده و یا کم درک کرده سخت است اما عشق و علاقه به شهید و شهادت انگیزه ای برای روایت سیر وصال شهدا می شود. زهرا السادات متولیان نویسنده کتاب “لبخند یاسین”برگرفته از زندگینامه و خاطرات شهید محمد علی لردی در مصاحبه با خبرنگار آفتاب روایتی عاشقانه از روی آوردن خود به نویسندگی و در نهایت نگارش برای شهدا می کند که شما خوانندگان را دعوت به این گفتگو می کنیم.

آفتاب/ لطفا خودتان را معرفی کنید؟

زهرا السادات متولیان متولد 1370 از بافق هستم. تحصیلاتم را در رشته حسابداری تا مقطع فوق دیپلم ادامه دادم اما به علت مشکلاتی که در زندگی برایم پیش آمد نتوانستم دیگر در مقاطع بالاتر تحصیل کنم.

آفتاب/ چه شد که به نویسندگی روی آوردید؟

از کودکی به نوشتن علاقمند بودم به گونه ای که تمام خاطرات روزمره زندگی ام را از همان دوران کودکی تا به اکنون در دفترچه خاطراتم یادداشت کرده ام. به یاد دارم در کودکی شعرهایم را با زبان و ذهن کودکانه روی کاغذ می نگاشتم و از روی اشتیاق بارها و بارها برای اطرافیان می خواندم.

آفتاب/ از چه زمانی بصورت جدی کار نویسندگی را آغاز و آثار خود را نشر دادید؟

نویسندگی را با داستان کوتاهی در دو فصل با عنوان “یک اتفاق ساده” شروع کردم.موضوع فصل دوم این داستان در رابطه با مادری است که تنها فرزندش به جبهه می رود،انتظار و سختی های متحمل شده زندگی کنونی وی را به شکل دیگر ساخته است.شعرها و داستان های کودکانه ی بسیاری نوشته ام که به دلیل نداشتن پشتیبان مالی قادر به چاپ آنها نیستم.

آفتاب/ چه شد که تصمیم گرفتید قلم خود را برای شهدا به نگارش در آوردید؟

در فکر می پروراندم در راهی قلم به دست بگیرم که ارزشمند باشد.تبلور این فکر باعث شد به بنیاد شهید مراجعه کنم واطلاعات شهدای بافق را جویا شوم تا در این زمینه کتابی تألیف کنم تا تمام شهیدان شهرستان در آن سهمی داشته باشند، امّا به علت سخت بودن این کار پیشنهاد دادند ابتدا برای برادر شوهرم” شهیدمحمّدعلی لردی” نگارش را انجام دهم و اگر مشکلی به وجود نیامد سپس نویسندگی برای شهدا را ادامه دهم.

آفتاب/ از چه زمانی شروع به جمع آوری خاطرات و نوشتن برای شهید محمد علی لردی کردید؟

از سال1393 این کار را آغاز کردم،آدرس و شماره تلفن همرزمان شهید را جمع آوری و با آنها حضوری و گاهی اوقات تلفنی مصاحبه می کردم و با این کار به دیگر همرزمان و دوستان شهید  دسترسی پیدا می کردم تا مطالب بیشتری دریافت کنم.از آنجا که 30 سال از آن زمان گذشته بود به سختی ذهنشان خاطرات و وقایع را به یاد می آورد.

آفتاب/ مختصری از محتوا و سبک و سیاق این اثر بگویید؟

کتاب “لبخند یاسین” برگرفته از مختصر زندگی نامه و بالغ بر 100 خاطره شهید محمد علی لردی است. به طور کلی شیوه نوشتن من در این کتاب روان نویسی بوده و سعی کردم از هرگونه اغلاق و ابهام نویسی پرهیز کنم و هر خاطره و روایتی از شهید را به صورت داستان بنویسم تا مخاطب جذب مطالب کتاب شود و محتوا کسل آور وخسته کننده نباشد. در این جا لازم می دانم از تمام کسانی که در طول نگارش کتاب من را یاری کردند،تشکر و قدردانی نمایم.

آفتاب/ از مشکلات پیش روی خودتان برایمان بگویید؟

در طول نگارش کتاب مشکلاتی موانع راهم می شدند،برخی افراد با رفتارهایشان دلسردم می کردند امّا وقتی شهدا و پایان کار را در ذهن تداعی می کردم،مصمم تر و جدی تر از قبل به نوشتن ادامه می دادم.

از سویی مشغله زندگی،داشتن دو فرزند و وظایف مادرانه ام سبب می شد تا نتوانم به صورت متمادی به این کار بپردازم و این امر قریب به 3 سال طول کشید تا پایان یافت.صادقانه می گویم این سال ها یکی از زیباترین و طلایی ترین سالهای زندگی ام بود، چرا که حضور و کمک شهید را در هر لحظه احساس می کردم.از نظر من نوشتن برای شهدا یکی از دلپذیرترین و زیباترین آثار یک نویسنده است.

آفتاب/ چه صحبتی با مردم و یا مسئولین دارید؟

تنها درد دل من مظلومیت شهدا و کم توجهی جامعه به آنان است که امیدوارم این مسئله رفع شود. من نیز آنچه در توان داشته باشم در این زمینه انجام خواهم داد.

آفتاب/ و کلام آخر؟

در پایان خدا را شاکرم که همیشه و در همه حال تنها تکیه گاهم بوده است.

گر سر هر موی من گردد زبان    شکرهای تو نیاید در بیان

ارسال دیدگاه


error: متن حفاظت شده