به قلم:علی محمد رهنما

آفتاب بافق؛ امروز حسنک که برای دفاع از سمینار خود به شهر رفته بود در راه بازگشت به روستا، چشمش به ۱۱ کیلومتر جاده باقیمانده باند دوم که به حال خود رها شده بود افتاد و فقط یک لودر و یک بولدوزر به فاصله ۵۰۰ متر از هم در کنار جاده به خواب عمیقی فرو رفته بودند و خبری از کار نبود. در همین حال یاد تیتر خبری سایت خورشید روستایش افتاد که در هفته گذشته خبر از آغاز قیر پاشی جاده داده بود ولی به جز دویست قدم اول جاده که قیر پاشی شده، بقیه به حال خود رها شده بود. با خودش گفت حتما امروز قیر بوده و قیرپاش نبوده یا بالعکس و یا هردو، وگرنه مسئولین روستا که به مردم دروغ نمی گویند. در همین احوالات بود که به کیلومتر ۸ از این جاده رسید و تپه هایی از شن از دور نمایان شد، با خودش گفت مسئولین که قبلا خبر از اتمام زیرسازی این قسمت پایانی از جاده را داده بودند، پس این تپه های شن چیست که به حال خود رها شده، بلافاصله با ۱۱۰ تماس گرفت و تخلف رانندگان در ریختن نخاله های ساختمانی را گزارش کرد، حالا حسنک به روستایشان رسیده، وقتی وارد خانه می شود به محض دیدن پسر دوازده ساله اش که به پیشواز آمده ناگهان اشک از چشمانش سرازیر می شود. پسر که هم نگران شده و هم تعجب کرده علت را از پدر جویا شده و حسنک در جواب می گوید: یاد روزی افتادم که تو تازه متولد شده بودی و هنگام آوردنت به خانه شلوغی خیابان روستا توجه ام را به خود جلب کرد، وقتی علتش را از مردم جویا شدم با خوشحالی گفتند: امروز مراسم کلنگ زنی و شروع احداث باند دوم جاده روستایمان به شهر است ولی اکنون بعد از گذشت قریب به دوازده سال هنوز خبری از افتتاح این جاده نیست و هر روز خانواده ای داغدار عزیزش می شود.

در پایان آهی کشید و با خود گفت: در گذشته همیشه افسوس می خوردیم و علتش را نیز نداشتن وکیل در مجلس می دانستیم ولی حالا می فهمیم که اشتباه می کردیم، وظیفه وکیل قانونگذاری است نه جاده سازی!!!!