رفتن به بالا
  • دوشنبه - ۷ مهر ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۸
  • کد خبر : ۶۲۷
  • چاپ خبر : شعرِ مُرده شوری

شعرِ مُرده شوری

کاریکلماتورهای صبایی *حرف برای گفتن زیاد است اما حرف برای نگفتن ، کم *سکوت ، حرفی است از جنسِ نگفتن *خوب که باشی ، بدها دشمنت می شوند و خوب ها دوستت *با خط کشی های بی ربط ، همه چیز را خط خطی کرد *خواب که باشی ، برایت خواب می بینند .   […]

کاریکلماتورهای صبایی

*حرف برای گفتن زیاد است اما حرف برای نگفتن ، کم

*سکوت ، حرفی است از جنسِ نگفتن

*خوب که باشی ، بدها دشمنت می شوند و خوب ها دوستت

*با خط کشی های بی ربط ، همه چیز را خط خطی کرد

*خواب که باشی ، برایت خواب می بینند .

 

شعرِ مُرده شوری

**************

بر دیواری نوشتم

آزادی

دیوار را بر سَرم خراب کردند .

حالا دیگر

نه من هستم

نه آن دیوار .

 

جنابِ من

*******

جنابِ من از اونجایی که یه انسانِ متمدن و امروزیه

تمامِ مسؤولیت های زندگیِ رو

بینِ خود و همسرش تقسیم کرده .

همسرش باید بیرون کار کنه و مخارجِ زندگی رو تامین کنه و

خودش از اونجا که آدمِ آینده نگریه  باید در خونه بنشینه و

به آینده ی خونواده ش بیندیشه . ضمناً باید وظایفِ جدیدِ همسرش رو نیز

به اون گوشزد کنه . جداً که وظیفه ی سخت و دشواری بر دوشِ خودش گذاشته جنابِ من !!!

 

ارسال دیدگاه


error: متن حفاظت شده