رفتن به بالا
  • سه شنبه - ۲۲ آبان ۱۳۹۷ - ۲۳:۲۸
  • کد خبر : ۶۵۶۳۹
  • چاپ خبر : پاپلی دانشمندی بی ادعا

پاپلی دانشمندی بی ادعا

به قلم: عالیه نقیب الذاکرین بافقی (مهرگان) آفتاب بافق؛ پاپلی یزدی را بسیاری از مردم ؛ به ویژه کتابخوانان و دوستداران کتاب می شناسند . مردی آشنا از دیار یزد که نامش ، شازده حمام و پسر کنجکاوی به نام حسین را به ذهن می آورد . پسری که دوست دارد به همه کمک کند […]

به قلم: عالیه نقیب الذاکرین بافقی (مهرگان)

آفتاب بافق؛ پاپلی یزدی را بسیاری از مردم ؛ به ویژه کتابخوانان و دوستداران کتاب می شناسند . مردی آشنا از دیار یزد که نامش ، شازده حمام و پسر کنجکاوی به نام حسین را به ذهن می آورد . پسری که دوست دارد به همه کمک کند ، مسائل مختلف را تجربه کند، از هر آنچه نمی داند سوال کند و به خوبی درس بخواند . کار می کند و بدون توقع مهربان   است . مزد کم می گیرد اما مردانگی را در خود شکوفا می کند . حسین از زمانی که در حمام و زیر سایه پدر شازده شد سپس گرد یتیمی در همانجا عنوان شازدگیش را ربود ، زمین ننشست . شاید آن زمان دلش شکست، احساس تنهایی کرد اما هیچگاه امید را از گوشه دلش نراند . تنهایی او را کنار نزد ، گامهایش استوارتر شد . شجاعانه و بدون ترس، به جاهایی قدم گذاشت که باورش سخت است . شاید در آن سالها ،کمتر پسر یزدی چنین جسارتی داشت . بیشتر ما شازده حمام را خواندیم . پا به پای حسین بزرگ شدیم ، رشد کردیم و لذت بردیم . امید و آرزو و تلاش را همراهش لمس کردیم . حتی بافق دهه چهل را با نوک قلم او حس کردیم، زندگی کردیم . حسین پاپلی، زرنگی بچه های یزدی را خوب بیان کرده است . کسانی که در کمال فقر ، با هوشمندی روزنه ای برای آینده پیدا می کردند . با درد آن بچه ها ؛ درد کشیدیم و از موفقیتشان شاد شدیم . حتی با پسرکی که برای گرفتن پروانه تا ته دره سقوط کرد، زمین خوردیم ، بسته شدن چشمان آن پسرک و صورت خون آلودش را به وضوح دیدیم و در کنارش ،استواری و تناوری مردمانی را حس کردیم که در مکانی غریب ،دست یاری به سوی یکدیگر دراز می کنند. از غم هم اندوهگین می شوند و شادی یکدیگر را با لبخند پاسخ می دهند. کتاب شازده حمام ،خاطره است با نوشتاری زیبا و دلنشین؛ نگارشی هوشمندانه که هر قشری را پاگیر خود می کند . استادی نویسنده کتاب، شازده حمام را تا سده ها ماندگار می کند . حسین پاپلی تا قرن ها و تا همیشه برای مردم ایران ، آشنا و دوست داشتنی است . نه فقط در چارچوب کتاب شازده حمام بلکه در جغرافیای ایران و جهان . شازده حمام ،شازده ایران است، آبروی ایران است . دانشمند بنامی که نام و آوازه اش در علم جغرافیا جهانی است . مردی که سالهاست؛ دلسوزانه برای ترقی و بالندگی ایران و ایرانی تلاش می کند . در جلد چهارم شازده حمام ،خاطرات دانشمندی را می خوانیم که بدون واهمه و تنها، گام در سردترین نقطه جهان می گذارد، تا ناشناخته ها را  بشناسد و احساس کند . سرمای گزنده آن سوی جهان را به جان می خرد تا بهتر درک کند و آنچه را ندیده، ببیند . او دانشمند است،  نامدار است، شناخته شده است، با این حال یک دم از آموختن نمی ماند . گویا تا جان دارد ؛ باید بیاموزد . می آموزاند، سالهاست که دانشجویان مشتاق را دانش یاد می دهد . او استادی چیره دست است که سخن و کلامش را دانشجویان دانشگاه معتبر فرانسه ،سالها پشت میز دانشجویی آموخته اند . از بیشتر کشورهای جهان، دانشجو دارد . نظریاتش در علم جغرافی اعتبار دارد . با این حال، زمانی که با او روبرو می شویم ، با او سخن می گوئیم ، سوال می پرسیم و درددل می کنیم ، می بینیم مهربانانه ، با فروتنی ،پاسخت می دهد . زمانی که با او صحبت می کنی، آنقدر راحتی که همان سایه حسین پاپلی ساده را می بینی؛ نه یک دانشمند جهانی را  . حسین پاپلی ، پاپلی می ماند ؛ چون بدون نخوت و غرور همیشه خودش بوده است . همان حسین کوچه پس کوچه های قدیمی یزد .

ارسال دیدگاه


error: متن حفاظت شده