حبیب طلایی مبارکه ( حبیب طلا) کارگر بازنشسته شرکت سنگ آهن مرکزی از اولین افرادی است که در این شرکت مشغول به کار شده است.

آفتاب بافق؛ وی در گفتگویی ضمن قدردانی از زحمات همکاران خود حاجی شفیعی، علی و فتح اله خواجه ای.حاج رجب کارگران بافقی و زنده نگه داشتن یاد و خاطره مرحوم اکبر خواجه ای .مرحوم حاج رجب قانعی آشپز وسیدعباس حسینی چنین می گوید:در اوایل راه اندازی شرکت به دلیل اینکه روستای مبارکه نزدیک به شرکت سنگ آهن بود بیشترین نیروها از این روستا مشغول بکار شدند.تعداد کل کارگران همراه باکارگران آذربایجانی حدودپنجاه نفرمیشد

طلایی می افزاید: برای ورود و خروج خود در معدن باید شماره می گرفتیم از ساعت 4 صبح در محل کار حاضر و تا زمانی که کار به ما محول بود می بایست به فعالیت ادامه دهیم حتی در برخی اوقات تا پاسی از شب هم کار می کردیم وبعضی شبها همانجادرچادرهامیماندیم ماتا3سال اول کاردرمعدن مسیر خانه تامعدن راپیاده میرفتیم وبرمیگشتیم وسیله ایاب وذهاب نبود

وی با بیان اینکه فردی منضبط و کار آمد بوده است اظهار می دارد: حدود دوازده سال در معدن با حقوق نه هزار تومن حقوق کار کردیم و به خاطر دارم اولین حقوقم از 29 ریال شروع شد و تا 9 هزار تومان ادامه پیدا کرد.

طلایی تصریح می کند: از سال1340 وارد معدن شده و  او اکنون صاحب 5 فرزند پسر و 5 فرزند دختر می باشد.

یکی از فرزندان به نام مصطفی معلم بوده براثرتصادف فوت می کند و فرزند دیگر به نام حاج احمد درعملیات والفجراسیرو8 سال از بهترین روزهای زندگیش رادر زندان های کشور عراق بسر می برد.

طلایی اولین مدیر عامل خود را مهندس به آئین و بعد مهندس راستار معرفی می کند و می گوید : مهندس راستار با آمدن به بافق بعد از سی سال به سراغم امدوساعتی رامهمان من بود

طلایی راستار را مدیر پرتلاش و از جمله مدیرانی می داند که به وضع معیشتی کارگر اهمیت ویژه می داده و یادآور می شود:وضعیت معیشت مردم در ابتدا خوب نبود همه قبل از شروع معدن برای ارباب کار می کردند کار باغ کنی، کشاورزی درمبارکه در باغ فاضلیه سپس رضاییه از جمله فعالیت مردمان سختکوش قصبه طیبه بوده است درکنارکارمعدن بازهم کشت وکارخوبی داشتیم .خربزه مبارکه ازنظر کیفیت نظیر نداشت

  وی با اشاره به اینکه کم کم با راه افتادن معدن وضعیت مردم بهتر شد خاطر نشان می کند: کار در معدن مشقت های زیادی داشت تشنگی و کار طاقت فرسا در گرمای شدید به طوری که یک بار ازتونل بیرون آمده با دیدن ظرف 20 لیتری از تشنگی لیوانی از نفت راخورده است.آب درمعدن جیره بندی بوده وازچشمه برونو باالاغ آب میاوردن

  طلایی ادامه می دهد: دوازده هزار وششصد روز در شرکت سنگ آهن بدون یک ثانیه تاخیر کار کردم.

طلایی متذکر می شود: در معدن سنگ آهن چندین سال کوه بری کرده و با بیل و کلنگ کار می کرده است.

وی با بیان اینکه چون کارش باپیکورخوب بودازبافق تنها کارگر معدن چادرملو نیزبوده است تصریح می کند: به خاطر دارم روزی را که از ساعت 6 در تونل معدن چادرملوتا ساعت 12 ظهر کار کردم  در هنگام بار زدن سنگ ها داخل کمپرسی  باران شروع به باریدن کرد درگل ولای زیر باران کارمیکردیم وبعدبالای همان ماشین سوارشدیم

او می گوید: غروب کمپرسی مرا به یزد رساند و از آنجابا ماشین سالک به بافق آمدم هوای برفی باعث شد راه را گم کنم و در چهار سنگ سر درآوردم .نمیدانستم راه مبارکه ازکدام طرف است همه جارابرف پوشانده بود.تااینکه

صدای اذان صبح  اکبرمحمد شفیع پدربزرگ شهیدشفیعی مبارکه راشنیدم : از خوشحالی شنیدن اذان شروع به دویدن کردم  تا به خانه رسیدم .حجم کار بسیار بالا بود بعدازاینکه باپیکور بادی حفره ای دردل کوه چغارت ایجادمیکردیم .بادینامیت قسمتی ازکوه رامنفجر کرده وخاک وسنگهارا باواگن بیرون میبردیم

یکروز از تونل بیرون آمدیم به سمت منزل به راه افتادیم دیدیم یکنفر با لباس سفید دم درتونل معدن ایستاده است وقتی به این فرد رسیدیم متوجه شدیم مدیر عامل است.به آئین

 سوال کرد که کجا می روید گفتم کار را تمام کردیم گفت ساعت چند است گفتم 2 گفت 5 دقیقه به 2 باقی مانده است که دوباره به محل کارمان مارا بازگرداند .

خیلیها به خاطر این سختگیریها کارمعدن رارهاکردن

وی با اشاره به اینکه تیرماه 74 بازنشسته شده است عنوان می کند: 34 سال برای شرکت سنگ آهن کار کردم اولین انفجار کوه توسط ما انجام شد.وشاید برای شماجالب باشد بدانید ازچهار طرف کوه تونل زدیم باپیکور وچکش بادیه خیلی سنگین تا مرکز کوه وسپس تا نوک کوه .برای آزمایش عیار سنگ.که کارسخت وطاقت فرسایی بود

وی باشرکت درراهپیماییهای اوایل انقلاب خود را شریک در پیروزی  انقلاب اسلامی میداند و بیان می کند:در طول چندین سال کار در شرکت با شغل رانندگی اتوبوس به کار خود پایان داده است.

عکس: mtb

منبع: خبرنامه آهن