رفتن به بالا
  • دوشنبه - ۲۰ شهریور ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۰
  • کد خبر : ۳۴۳۶۵
  • چاپ خبر : کویر در سوگ” ثابت”

کویر در سوگ” ثابت”

علی اکبر عباسیانبافقی ،معلم، شاعر و  عضو سابق شورای اسلامی شهر بافق دار فانی را وداع گفت به گزارش آفتاب بافق؛ علی اکبر عباسیان معلم ،شاعر، متعهد و متخلص به” ثابت” ،عضو سابق شورای اسلامی شهر بافق روز گذشته بر اثر عارضه بیماری دیابت سکته کرده  و دار فانی را وداع گفت. مرحوم علی اکبر […]

علی اکبر عباسیانبافقی ،معلم، شاعر و  عضو سابق شورای اسلامی شهر بافق دار فانی را وداع گفت

به گزارش آفتاب بافق؛ علی اکبر عباسیان معلم ،شاعر، متعهد و متخلص به” ثابت” ،عضو سابق شورای اسلامی شهر بافق روز گذشته بر اثر عارضه بیماری دیابت سکته کرده  و دار فانی را وداع گفت.

مرحوم علی اکبر عباسیان فرزند محمد از شعرای ولایی معاصر که به سال ۱۳۳۹خورشیدی در یزد به‌دنیا آمده بود ، دیپلم را از دبیرستان شهید رجایی بافق به سال ۱۳۳۹خ.در رشته علوم طبیعی دیپلم و فوق دیپلم را از مرکز تربیت معلم یزد در رشته زبان انگلیسی به سال ۱۳۶۰خ. دریافت کرد.

وی سالهاست به تدریس در مدارس بافق اشتغال دارد و از زمان تحصیل در تربیت معلم شروع به سرودن شعر با تخلص”ثابت”کرده است.

وی عضو انجمن شعر وحشی بافقی و انجمن شعر و ادب یاس بود و اشعارش در روزنامه های مختلف به چاپ رسیده است.یک دوره نیز عضو شورای شهر بافق بود.ازاوست:

”دین”

دین به ظاهر تسبیح و سجاده نیست در قیامت صحبتی از باده نیست

آنچه دین است و خدایش خواستار مردمی بودن که آن هم ساده نیست

آنکه بـــــا مردم کند نامردمی می توان گفتا که او آزاده نیست

ره گشایی اصل مردم داری است این صفت شایسته هر لاده نیست

در مـــرام رادمردی جز وفــــا انتظاری از دل و دلداده نیست

“ثــابت”از مردم ستیزی دور باد زآنـکه آن آیین هر افتاده نیست

” حسین (ع)”

سوز در دل دارم و در قلب و در جانی حسین (ع)

می کنم جانم فدایت جان و جانانی حسین (ع)

دین جدت را به حق احیا نمودی مرحبا

لوحه آزادگی، نیروی ایمانی حسین (ع)

قامتی چون سرو داری در شکوه و افتخار

افتخار مکتب و محبوب یارانی حسین (ع)

اسوه مردانگی سردار و کشتیبان حق

حافظ دین خدا، اسلام و قرآنی حسین (ع)

کرده ای احیای دین با عزم راسخ همچو کوه

سر به کف بنهاده و محبوب یزدانی حسین (ع)

درس ایثار و شهادت در قیام سرخ توست

عاشقانت را کنون دارو و درمانی حسین (ع)

شور عشقت بر سر و جان و دلم نوری فکند

ای عزیز فاطمه چون ماه تابانی حسین (ع)

عشق و مهرت در دلم بنشاند امید وصال

چون فروغ وصل، در مژگان و چشمانی حسین (ع)

“ثابت” از آن بحر بی پایان کم از یک قطره گفت

جان جانانی و هم محبوب یزدانی حسین (ع)

سید محمد میرسلیمانی بافقی

ارسال دیدگاه


error: متن حفاظت شده