رفتن به بالا
  • یکشنبه - ۲۳ شهریور ۱۳۹۹ - ۱۹:۴۲
  • کد خبر : ۱۰۱۲۳۹
  • چاپ خبر : عاشقان طبیعت

عاشقان طبیعت

” سروده اکرم امیدی شاعر روشندل و عضو جامعه معلولین بافق “ شدم در فکر هرکه خلقتش زیست که عاشق بر چه کس معشوق آن کیست چو دیدم صورت زیبای خورشید که ماه ست عاشق شیدای خورشید نسیم زندگانی در بهاران وزید از سمت و سوی کوهساران طبیعت خنده رو چون زنده بختی تماشا می […]

” سروده اکرم امیدی شاعر روشندل و عضو جامعه معلولین بافق “

شدم در فکر هرکه خلقتش زیست

که عاشق بر چه کس معشوق آن کیست

چو دیدم صورت زیبای خورشید

که ماه ست عاشق شیدای خورشید

نسیم زندگانی در بهاران

وزید از سمت و سوی کوهساران

طبیعت خنده رو چون زنده بختی

تماشا می کند رقص درختی

ببین عشق و صفای جان بلبل

که بوسه میزند بر صورت گل

ز آواز قشنگ و صوت سازش

نوازش می کند آن زلف نازش

چه زیبا عاشق باران زمین است

که از وصلش بسی با گل قرین است

چنان ماهی که میرقصد به دریا

ندارد بیم طوفانهای صحرا

چو ماهی قرمز تنگ بلوری

بود عشقش وصال بحر دوری

چو قلبم بشنود حرف دلم را

به آتش می کشاند محفلم را

ز حرف دل نوشتم صد کتابی

ز عشق دنیوی بردم عذابی

حسادت کرده ام بر آن طبیعت

چو دارد عشق و وصل حق طریقت

که شمع سوخته دل یاری ندارد

سرش بر قلب دیواری گذارد

چو باشد (شمع) شیدایی سرشتش

حدیث عاشقی در غم نوشتش

ارسال دیدگاه


error: متن حفاظت شده