رفتن به بالا
  • چهارشنبه - ۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۰
  • کد خبر : ۱۲۶۸۳۴
  • چاپ خبر : تحلیلی بر نمایشنامه ی ” خونه قدیمی ” نوشته ی جلیل زعیمیان ( صبا بافقی)

تحلیلی بر نمایشنامه ی ” خونه قدیمی ” نوشته ی جلیل زعیمیان ( صبا بافقی)

نوشته: اعظم زعیمیان آفتاب بافق؛ نمایشنامه  با یک ضرب اهنگ شروع می شود ، مرثیه سرایی برای یک خانه ی قدیمی . و در ادامه، باسکوتی معنا دار، گذر از مرحله ای منفعل ، -سوگ وآه وناله – وحرکت به سوی هدفی والاتر ،  – جلوگیری از تخریب میراث معماری – را دنبال می کند […]

نوشته: اعظم زعیمیان

آفتاب بافق؛ نمایشنامه  با یک ضرب اهنگ شروع می شود ، مرثیه سرایی برای یک خانه ی قدیمی .

و در ادامه، باسکوتی معنا دار، گذر از مرحله ای منفعل ، -سوگ وآه وناله – وحرکت به سوی هدفی والاتر ،

 – جلوگیری از تخریب میراث معماری – را دنبال می کند .

نمایشنامه با معرفی اجمالی از شخصیت خواهر کوچک تر و مقایسه زوایای شخصیت او با زوایای یک خانه ی

قدیمی در همان ابتدا به خوبی تاثیر معماری اصیل را در رفع نیازهای روحی وعاطفی انسان به تصویر می کشد .

از همان آغاز به تماشاگر منتظر می فهماند که آن چه در سوگ آن نشسته ایم ،خانه ای بی اصالت نیست بلکه

 گوشه گوشه ی آن با زوایای روح آدمی همخوانی دارد و او را به تفکری بصری دعوت می کند

و با سوال تکان دهنده ی خواهرکوچک تر و تکرار آن، ضربه ی ابتدایی را به ذهن تماشاگر وارد می کند و

ناخود آگاه پای او را به ماجرا باز می کند .

“آیا کسی از شما حاضره قسمتی از بدنش را بکنه وبندازه دور ؟  “

و در ادامه با طرح سوال وجواب هایی در رابطه با ” نیاز آدمی ” که موتور محرک اوست برای پیشرفت، تماشاگر 

 را ضمن چالشی بحث برانگیز، به میدان اندیشه می کشاند و بر صندلی قضاوت می نشاند .

به او حق انتخاب می دهد، انتخاب بین ” نیاز ” و” فرا نیاز “،

در ظاهر انتخاب یکی ولی در باطن رسیدن به همه چیز

واز آن جا که آدمی همواره درپی تکامل وجاودانگی ست در ناخودآگاهش به” فرانیاز ” می اندیشد و آن را طلب

می کند اگرچه در درازمدت به دست آید و این هدف داستان است .

در ادامه نویسنده با دست گذاشتن بر روی یکی از نیازهای روحی انسان که همان تمایل او برای حفظ خاطراتی 

که گذشته ی او را ساخته اند و با طرح موضوع، به تماشاگر می فهماندکه خاطرات را نباید فقط به پستوی

ذهن ها سپرد وقتی که قابل لمس وبازخوانی اند .

وبا جمله ی خواهر کوچک تر سعی می کند آن را در ذهن تماشاگر رسوخ دهد:

“خونه …مکان …محل زندگی …ما رو در جایی ساکن می کنه و بهمون اعتبار می بخشه “

” سکونت ” ، ” آرامش ” ، ” اعتبار”  همه جزو نیازهای روح آدمی است که با انتخاب درست آن ها در یک جمله

با پیش نیازی که در گفتگوی قبلی _فرانیاز –به آن اشاره شد بحث را کامل می کند .

نویسنده با پیش کشیدن خاطرات عروسی خواهر بزرگ تر، نقطه ی عطف داستان را رقم می زند و درواقع نه

فقط خواهر بزرگ تر را به عنوان مخالف که همه ی جمع را با خود همراه می سازد .

کل کشیدن و دف زدن، به خاطرات عروسی جانی دوباره می بخشد و آن را زنده می کند .

نویسنده با دقت وظرافت، ضمن بیان خاطرات مربوط به خواستگاری ، نامزدی… گوشه گوشه خانه قدیمی را به

قاب تصویر می کشد وبه تماشاگر، فرصت بهتر دیدن و لذت بری می دهد

در گفتکویی که بین دو برادر شکل می گیرد،آن جا که حرف از احساسات به میان می آید ،

“احساساتگرایی، الان هیچ جایگاهی در درک ما از جهان نداره “

به بسیاری از سوال هایی که تقریبا ذهن همگان به خصوص نسل جوان را به خود مشغول کرده وحتی

مشوش ساخته ، پاسخی قانع کننده می دهد .

“ما داریم از گذشته ی اصیل حرف می زنیم نه هر چیزی در گذشته “

خاطرات خواهر بزرگ تر از حنا بندان وشیرینی خورون و نامزدی وعقد وعروسی که در دوبخش اندرونی

 و بیرونی انجام می شود ، نقش معماری سنتی برای حفظ حرمت ها و حریم ها را بیان می کند و کاربرد معنا دار

هر کدام – ا ندرونی وبیرونی – را در حفظ این ارزش ها یاد آور می شود

وبا این جمله ی زیبا،

“سفره ی عقدکه در آینه های سقف تکرار شده بود و انگار زیبایی زمینی رو به آسمون هدیه داده بود “

 به دونکته ی مهم “مقدس بودن پیوند زناشویی” و” کاربرد هنر آینه کاری در معماری سنتی ” اشاره دارد

در ادامه :

این بار فقط خواهر بزرگه دف می زند

به شکلی همراهی همه ی تماشاگران را برای رسیدن به آن چه هدف این گردهمایی است نشان می دهد .

انتخاب بخش آخر،

جهاز برون که از هشتی ها شروع شد بعد همه از زیر آیه ی قرآن که زینت بخش سر در رد شدیم و در زیر ساباط ….

که نوعی حرکت وجنبش را به همراه دارد، حرکت را از دل خاطرات گذشته می گیرد و به حرکت نسل جوان امروز

برای رسیدن به هدفی والاتر پیوند می دهد.

انتخاب “کلون ” بازمانده ی کوچکی از یک خانه ی بزرگ قدیمی، به عنوان نمادی از زوجیت انسان ها و

ارزش های اخلاقی که بین تماشاگران دست به دست می چرخد، یک دعوت همگانی است برای آن که نگاهی 

دوباره بیاندازیم به آن چه که روزگارانی به وجودشان افتخار می کردیم وبه واسطه ی آن ها ” جهانی ” شدیم .

و در آخر :

به تماشاگر روزهایی بهتر را امید می دهد :

آن جا که داستان با روایت “سوگ” آغاز می شود و با روایت “جشن و پایکوبی “به پایان می رسد

نویسنده :  اعظم زعیمیان /خردادماه 1402

ارسال دیدگاه


error: متن حفاظت شده