،سه سال و دوماه از صورتجلسه 93/6/9 گذشت، ورق چرخید و چرخید تا دوباره مسئولین بافق رو در روی وزیری بنشینند که این بار برخلاف قبل آمده تا به همه آنچه که نکرده یا کم کاری کرده ،پاسخ دهد.

هرچند گردش چرخ روزگار،نماینده کارگران سنگ آهن چغارت بافق را ( که زمانی نمایندگی اش را خدشه دار می دانستند ) به عنوان نماینده مردم بافق به مجلس رساند و رئیس شورای شهر دوره قبل را از راهیابی به دوره پنجم شورای شهر بازداشت و منصوبین دولتی نیز در فرمانداری بافق و استانداری یزد جای خود را به خلف پس از خویش سپردند، اما آنچه که همچنان باقیست مشکلات سنگ آهن بافق هست و درمان ناتمام دردهایی که هنوز محمد جواد عسکری به عنوان مدیر عامل،امضاء کننده صورت جلسه هایی است که بر تن فولاد و گندله و آگلومره و فولاد خصوصی و صنایع جوار معدنی و نقطه به نقطه شرکتش و شهرش نقش بسته و با دیدنش کمتر دم بر می آورد تا مبادا دلی از پدر پیر چغارت بشکند یا برادر ناتنی از شهر دیگری ادعای میراث خواری از سنگ آهن مرکزی بافق بکند.

تا از قلم نیفتاده باید متذکر شد که جلسه امروز با وزیر رفاه در ردیف برنامه هایی همچون برنامه تلویزیونی رصد جمعه گذشه در شبکه استانی تابان نیست که مسئولین بافق و استان خواسته باشند صرفا شرح موقع بدهند و از آنچه که تاکنون انجام داده اند دفاع کنند.

امروز مسئولین بافق به دعوت و هماهنگی هر مسئولی که است، به سرمیزی می روند که باید کمتر از اقدامات انجام شده تعریف و تمجید کنند و فرصت مغتنم جلسه را به دست مریزاد و تعارف های مرسوم اداری در قبال خواست عمومی مردم بافق قربانی نکنند.

امروز محمد رضا صباغیان به عنوان نماینده مجلس سوال کننده است و مدیر عامل،شورای شهر، فرماندار و امام جمعه بافق در مقام درخواست کننده و پیگیر برای رسیدن به آنچه که بافق می باید در این سه سال و چندماه به آن می رسید،ولی نرسید.

اگر تامین اجتماعی و صندوق بازنشستگانش مشکل دارد که قطعا دارد.

 اگر پلی کلینیک بافق ساختمانش ساخته شد ولی از نظر امکانات و کار درمانی تجهیز و رو به راه نشد

اگر 15 درصد نوشته شده سهام بافق بر روی کاغذ تنها صورت جلسه شد و به عمل نرسید.

اگر صنایع جوار معدنی چغارت و سنگ آهن مرکزی بافق هنوز در پی ریزی و اسکلت بندی مانده اند و به سقف نرسیدند.

اگر باند دوم جاده در سربالایی تپه های ماهور قبل و بعد از پل مهندس اسدی پیچ و خم خورده است

و ده ها اگر و باید دیگری که در صورت جلسه 9 شهریور و نامه 3 خرداد 96  تنها  به آن اشاره شد و هنوز به اجرای کامل نرسیده است ؛ باید تکلیف آن را همین نشست امروز با وزیر رفاه و کار و تامین اجتماعی به شکل روشن و واضح مشخص نماید.

هرچند در حاشیه این نشست باید فرصت را غنیمت شمرد و به مواردی پر رنگ تر از متن نیز به آن پرداخت،که از جمله آن می توان به  برنامه ریزی دقیق و تضمینی برای تامین خوراک صنایع جوار معدنی بافق و رضایت ندادن به نحیف شدن شرکت سنگ آهن مرکزی ایران – بافق  برای خصولتی شدن این شرکت بزرگ و قطعه قطعه کردن آن در واگذاری آنومالی های سرشار از آهن و عناصر کمیاب آن در برابر شرکت معدنی چادرملو و فلات مرکزی ایران اشاره کرد.

باشد که صورتجلسه امروز به تاریخ 96/8/8 به دور از شتاب زدگی و با عمق و درک بیشتر از امور اجرایی و صنعتی ؛ سنجیده تر و کارشناسی شده تنظیم گردد و مسیر پیاده کردن آن را بر روی زمین به تفکیک بند بند مسئولیت ها مشخص و معین گردد.

احمد برزگری