رفتن به بالا
  • شنبه - ۲۳ دی ۱۳۹۶ - ۲۳:۵۲
  • کد خبر : ۴۳۶۸۵
  • چاپ خبر : امروز چگونه باور کنیم که نیستی؟

امروز چگونه باور کنیم که نیستی؟

نوشته: اختر عبداللهی  آفتاب بافق؛سالها ايستادنت را به تماشا ايستاده اند و ديده اند در گرد و غبار گچهاي سفيد و رنگي چگونه تصوير مي كشي رنگين كماني از عشق را؟ سالها نظاره كرده اند و ديده اند كه با دستهاي مهربانت بذر عاطفه مي كاشتي و با نگاه بي قرارت منتظر جوانه زدن محبت […]

نوشته: اختر عبداللهی 

آفتاب بافق؛سالها ايستادنت را به تماشا ايستاده اند و ديده اند در گرد و غبار گچهاي سفيد و رنگي چگونه تصوير مي كشي رنگين كماني از عشق را؟

سالها نظاره كرده اند و ديده اند كه با دستهاي مهربانت بذر عاطفه مي كاشتي و با نگاه بي قرارت منتظر جوانه زدن محبت مي ماندي.

باغباني عاشق كه غنچه هاي زندگي بندگان خدا را پرورش مي دادي و شكفتن وقد كشيدن آنها را با لبخندهاي مهربانت به انتظار مي نشستي.

دانش آموزانت ديده اند استواري كوه را در قامت استوارت

نوازش نسيم را در لمس دستهاي مهربانت وآسمان را در چشمهاي روشنت وقتي از نگاهت مهر مي تراويد.

اي اسطوره ي صبوري و وقار آموزگار

امروز سبكبال پر مي كشي تا وعده ي معبودت را اجابت كني اما در خاطره ها جاويد خواهي ماند اي نشان جاودان!!!!!

آنان كه در كلاست عاشقي ، ايمان، محبت، همدلي و همزباني را آموخته اند هميشه در خاطرشان زنده مي ماند كه اين همه نقش عجب را تنها يك معلم توانا قادر است كه نقش بندد.

آنان  كه در مكتبت صبر زينب (س) و عدل مولا علي (ع) و امانتداري و راستگويي پيامبر(ص) را آموخته اند صبور و عادل و امانتدار خواهند ماند و اينها تنها در توان معلمي است كه عاشقانه تدريس مي كند و صادقانه خدمت

به درسني كه تو عجب نقاش چيره دستي بوده اي معلم!!

كسي كه به لوح خلقت آفريدگار نقشهايي جاودان حك كرده اي

تو هرگز از يادها نخواهي رفت مهربان

امروز رفتنت را به سوگ نشسته ايم و سوگوار ستاره ايم!!

ما افول ستاره گونه ات را فراموش نخواهيم كرد

هرگز از يادمان نمي رود كه تو نيز قرباني جاده اي بودي كه بعداز سالها هنوز هم مسئولان در طلسمش مانده اند.

كار به جايي رسيده است كه بزرگان شهر يكديگر را زير سوال مي برند

به راستي كجاي كار مي لنگد؟

اختر عبداللهي

ارسال دیدگاه


error: متن حفاظت شده