رفتن به بالا
  • دوشنبه - ۲۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۱:۴۴
  • کد خبر : ۳۰۰۸۶
  • چاپ خبر : “ارتباطاتهای مجازی و فراموشی سنتها”

“ارتباطاتهای مجازی و فراموشی سنتها”

به قلم: ناهید مظفری آفتاب بافق؛ شنیدین چه اتفاقی افتاده ؟ داعشیا که حمله کرده بودن به حرم امام و مجلس یکیشون زن بوده،  خودم توی تلگرام خوندم. ای خواهر کجای کاری داعش و ماعش رو ولش کن یه بچه دنیا اومده با 9 تا انگشت یکی از بچه های گروه … گفت دیشب بعد […]

به قلم: ناهید مظفری

آفتاب بافق؛ شنیدین چه اتفاقی افتاده ؟ داعشیا که حمله کرده بودن به حرم امام و مجلس یکیشون زن بوده،  خودم توی تلگرام خوندم.

ای خواهر کجای کاری داعش و ماعش رو ولش کن یه بچه دنیا اومده با 9 تا انگشت یکی از بچه های گروه … گفت

دیشب بعد از چهار روز پسر و نوه هامو دیدم . بچم همش سرکاره با این مخارج سنگین و خونه اجاره ای دیگه جونی براش می مونه که به من و بابا و خواهر وبرادراش سر بزنه

بیچاره مادر فاطمه خانووم دیروز سکته کرده .میگن چندماهه کسی بهشون سرنزده .

خب حتما وقت نکردن که بهشون سر بزنن .؟

وا!!!! صدیقه خانوم چی میگین .من خودم هرشب با فاطمه خانوم چت میکردم  حرفی از مادر نگفت .و…….

اینها مکالماتی بود که بین چند خانم همسایه که همگی در خونه نشسته بودن رد و بدل میشد .

واقعا جامعه ما داره به کجا میره .کجاست اون سنتهای قدیم !!!دور هم نشینی های شبانه مهمونیهای ساده و دلخوشیهای با هم بودن

 مردم ما همواره در حفظ رسم زندگی گذشتگان‌شان کوشیده‌اند و تا جایی که توان داشته‌اند رسم زندگی پیشینیان را به آیندگان رسانده‌اند. می‌توان گفت: سینه هر پیر زبان رسانه‌ای منحصر به فرد است که بخش قابل توجهی از فرهنگ و سنت را از یک نسل به نسلی دیگر منتقل می‌کند.

اما در عصر تبادل آنی اطلاعات، این رسانه‌ توان مقابله با دیگر رسانه‌های قدرتمند ارتباطی را ندارد و اثرگذاری گذشته‌ی خود را تقریباً از دست داده است و به گفته‌ی پیشگامان علم ارتباطات سهم تربیتی خانواده و وابستگان نسل‌های امروز به پایین‌ترین حد رسیده است به گونه‌ای که می‌توان گفت “کودکان متولد یافته‌ی پس از نیمه‌ی دوم قرن بیستم فرزند وسایل ارتباطی عصر خویش‌اند و تنها یک نسبت از پدر و مادر خود به ارث می‌برند”. حال که بر قدرت رسانه‌های نوین واقف شدیم و می‌دانیم کارکرد اصلی آن‌ها در نهایت به یکسان‌سازی فرهنگی ختم می‌شود آیا باید فرهنگ و سنت‌های گذشته را به موزه‌ها انتقال دهیم و پیوسته چشم و گوش‌مان در اختیار ابزار رسانه‌ای نوین قرار دهیم و همگام با دنیای ساخته شده از طرف آن‌ها روش زندگی‌مان را به روز کنیم آیا سنت نیاکان در زندگی امروز ما کاربردی نخواهد داشت؟ چگونه باید از این برزخِ “حفظ یا رد سنت” جان سالم به در ببریم؟

به خوبی می‌دانیم که حس همدلی، تعاون و همکاری موجب تعالی روح و قوام جامعه می‌شود اما آیا در زندگی یک جوان که وقت‌اش مال صاحب کارش و اداره‌ی متبوع‌اش می‌باشد وقتی می‌ماند که بخواهد بی‌چشم‌داشت به فامیل یا همسایه کمک کند؟ آیا هزینه‌های سرسام‌آور زندگی، اجازه‌ی به جا آوردن تمام رسم و رسومات گذشته‌ی عروسی را به زوج‌های جوان می‌دهد؟ آیا مشکلات و مصائب زندگی شهری امروزی به ما اجازه می‌دهد که هم‌چون گذشته تا چهل روز ماتم‌زده‌ی از دست دادن یک عزیز باشیم و سال‌‌های سال هر هفته به خاطر تسکین دل غمزده‌ی خویش بر گرد مزارش جمع شویم؟ بیشتر بزرگان و بزرگسالان با شنیدن کلمه‌ی “شب نشینی” با یک سوز دردناک از نوستالژی گردهم‌آیی‌های شبانه‌ی زمستانه‌ی خود صحبت به میان می‌آورند، به راستی چه چیزی موحب کاهش مهمانی‌ها و شب‌نشینی‌های امروزه شده است؟ گرانی؟ کمبود وقت؟ کمبود فضای منازل آپارتمانی؟ دور افتادن از اقوام و خویشان؟ یا فضای مجازی

هر چه هست نسل امروز به سمت جمع گریزی صوری سوق پیدا کرده و به یک اجتماع بزرگ جهانی و مجازی پیوسته است. خیلی از ماها خیلی‌ها را می‌شناسیم و با خیلی‌ها دوست هستیم که شاید هیچ وقت از نزدیک آن ها را ملاقات نکرده ایم و تنها از طریق واسطه، واسطه‌ای به نام وسایل نوین ارتباطی فضاهای محازی همچون وات ساپ و تلگرام و ….. با هم در ارتباط هستیم.

اگر به صد سال گذشته برگردیم، محبوبیت‌ها و مشهوریت‌ها بسیار کم و آن هم از طریق نقل قول‌ به وجود می‌آمدند تا جایی که بیشتر مردم یک جامعه در طول عمر خود حتی یک بار هم حاکمان و مسؤولان جامعه‌ی عصر خویش را نه می‌دیدند و نه می‌شناختند. اما امروز اگر کودکی در دورافتاده‌ترین نقطه‌ی دنیا با یک انگشت اضافه به دنیا بیاید در کمترین زمان همه دنیا او را خواهند شناخت.

در این بحبوحه‌ی قدرت رسانه‌ها، تکلیف سنت چه می‌شود؟ چه چیز از آن باید نگه داشته شود، چه مقدار از آن آداب و رسوم را باید بازآوری کنیم؟ آیا فرهنگ و آدابی که می‌خواهد جایگزین رفتارها و گفتارهای گذشته‌مان شود از قوام و دوام کافی برخوردارند؟ آیا ما را به سمت بهتر شدن و زندگی بهتر سوق می‌دهند؟

در هر صورت باید تکلیف خود و فرزندان‌مان را با سنت روشن کنیم و در رد یا پذیرش  آیین‌ها و سنت‌ها هر چه سریع‌تر به اقدامی شایسته‌ی نیاکان و آیندگان‌مان دست بزنیم زیرا جامعه‌ای می‌تواند به آینده‌ی پیش روی خود امیدوار باشد که بر پیشینه و داشته‌های اش واقف باشد. نقاط قوت و ضعف فرهنگ خود را بشناسد و همواره نخبگان فرهنگی و اجتماعی‌اش در پی کندوکاو در این داشته‌ها و پنداشته‌ها باشند.

می‌توان گفت که توسعه‌ی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هر جامعه بدون تقویت بنیان‌های فرهنگی آن تقریباً ناممکن است. آیین‌ها و سنت‌ها نیز اگر تمام فرهنگ نباشند، جزء مهمی از آن به حساب می‌آیند. جزیی که اگر فراموش شود ستون‌های خانواده و اجتماع فرو خواهد ریخت. البته در برخی مواقع این آیین و سنن مخلوط با اشتباه و به عبارتی باورهای نادرست نیز می‌باشد که ضرورت دارد پویندگان و جویندگان فرهنگ در راستای اصلاح آن‌ها پیشگام باشند.

ارسال دیدگاه


error: متن حفاظت شده